هشت داستان کوتاه با موضوع زنان در قرمز آلیزارین - مجله تار و سه تار

داستان های این مجموعه، روزمرگی و سرنوشت زنان و دختران معاصر و معمول جامعه را روایت می نماید که به جبر محدودیت ها تن نداده اند و کوشیده اند از چهارچوب های فرضی و قالب هایی که سنت و خانواده و عرف و جامعه بر تن آنها نموده اند، بیرون بزنند. فضای درونی داستان ها اغلب در شمال ایران اتفاق می افتد و با کتاب ها و هنرها و نقاشی پیوند خورده است.

داستان ها به هم مرتبط نیستند و فقط انگیزه ها و دغدغه های درونی در هر داستان به صورت های مختلف در بسترهای متفاوت در کنش ها و واکنش های شخصیت ها تکرار می گردد.

زن ها در این داستان ها قهرمان نشان داده نشده اند. آنها تنها در پی پیدا کردن راه هایی برای فراتر رفتن از مرزهای محدودکننده هستند و برای به دست آوردن رهایی و آگاهی، جایگاه کنونی خودشان در جامعه و خانواده را مورد تردید و بازنگری قرار می دهند.

در بخشی از داستان تاریک تر از شب دریا می خوانیم: بابا کتاب را می بندد و خیره می ماند توی صورتم. میان درخت های جنگل می دوم و صدای سیروس توی گوش هایم زنگ می زند. صدای خنده مامان می پیچد در فضای جنگل. میان شاخ و برگ های تو در توی درهم تنیده. لابه لای شاخه ها دست و پای خودم را می بینم. کسی که از یک ارتفاع خودش را پایین بیندازد، بدنش می ترکد. مثل اینکه روی یک توپ پلاستیکی، سنگ بزرگی فرود بیاید. دست و پا و بقیه اعضای بدن گیر می نماید به بوته ها و شاخه ها.

نشر حکمت کلمه اخیرا این کتاب را در 68 صفحه و با قیمت 90 هزار تومان عرضه نموده است.