پرده&zwnjگشایی آلمان از روح برجام!
به گزارش مجله تار و سه تار، احمد زیدآبادی نوشت: سخنان هایکو ماس، وزیر خارجۀ آلمان در بارۀ برجام، نشان دهندۀ شکل گیری تدریجیِ سیاستی اجماعی در سطح بین الملل نسبت به ایران، پس از پیروزی جو بایدن در انتخابات ریاست جمهوری آمریکاست.
هایکو ماس در مصاحبه با مجلۀ اشپیگل به صراحت گفته است که بازگشت به شکل کنونی برجام کافی نیست و باید در یک توافق جدید، دیگر مسائل از جمله برنامۀ موشکی ایران را نیز گنجانده گردد.
وزیر خارجۀ آلمان تأکید نموده است: انتظار ما از تهران روشن است. ایران نباید سلاح هسته ای و برنامه موشکی تهدیدآمیز داشته باشد. ایران باید نقش متفاوتی در منطقه بازی کند. ما دقیقا به چنین توافقی احتیاج داریم.
چنین سخنانی پیش از این به تلویح یا به تصریح، از زبان دیگر رهبران اروپایی و همینطور جو بایدن و همکارانش نیز بیان شده است. حتی رهبران چین و روسیه هم اشاراتی با همین مضمون مطرح نموده اند.
در واقع امضاءنمایندگان برجام، احیای این توافقنامه را مستلزمِ بازگشت روح آن به کالبد فسرده و رو به موتش می دانند و منظورشان از روح برجام نیز مشخص مسیری برای حل تمام اختلافات فی مابین ایران و جامعۀ بین المللی و یا در حقیقت عمدتاً دنیای غرب و متحدان منطقه ای آن است.
کتمان نمی توان کرد که کشور های 1+5 از همان ابتدا به انگیزۀ وجود یک روح در برجام، به امضای آن مبادرت کردند و آن را سرآغازی برای مذاکره تا برطرف اختلاف نهایی با جمهوری اسلامی بر سر دیگر موضوعات مورد منازعه برشمردند.
به همین علت، پس از آنکه طرح مسائلی مانند لزوم دستیابی به برجام های 2 و 3 و 4 و ... از سوی حسن روحانی در داخل ایران با مقاومت و بن بست روبرو شد، طرف غربی، جمهوری اسلامی را به نقضِ روح برجام متهم کرد؛ اتهامی که نهایتاً دونالد ترامپ با تمسک به آن، کل توافقنامه را ابطال کرد.
این در حالی بود که طرف ایرانی، برجام را منحصر به جسم آن و بی ارتباط با هر موضوع مورد اختلاف دیگری می دانست و خواهان برچیده شدن تمام تحریم های مالی و غیرمالی بود.
در هر صورت، با خروج آمریکا از برجام، روح و جسم آن به طور کامل از هم جدا شد و به همین دلیل اعضای دولت ترامپ، مرگ آن را اعلام کردند. با این همه، اروپایی ها امید به احیای دوبارۀ برجام را از دست ندادند، اما آنگونه که وزیر خارجۀ آلمان تأکید نموده است بدان شرط که روح آن به جسمش بازگردد! دولت بایدن نیز با این نوع احیای برجام موافق است و به نظرم چین و روسیه هم چراغ خاموش همین هدف را دنبال می نمایند.
بر این اساس، می توان پیش بینی کرد که در آینده ای نه چندان دور، طرح تازه ای از سوی اعضای 1+5 برای مذاکره جهت احیای برجام به ایران ارائه گردد، طرحی که علاوه بر ایجاد محدودیت بیشتر در زمینۀ فعالیت های هسته ای، برنامۀ موشکی و بخصوص سیاست ایران در خاورمیانه را هم در برگیرد.
در این میان، مسئله این است که حامیان احیای برجام در ایران تا چه اندازه برای پذیرش یا رد چنین پیشنهادی آماده اند؟ در حقیقت، تا به امروز هیچ جناح یا نهاد رسمی در ایران لزوم بازگشت به برجام را به طور کلی نفی ننموده است و حتی مصوبۀ اخیر مجلس هم درنهایت تلاشی - هر چند به نظر من ناکام - برای بازگشت به آن با قرائتِ خاص جمهوری اسلامی است. این قرائت، اما در جامعۀ جهانی هیچ هواخواهی ندارد و بنابراین، هر دو جناح به دلیل عدم آمادگی برای پذیرش یا رد یک طرح اجماعی احتمالاً با غافلگیری تازه ای روبرو خواهند شد.
از نگاه طرف غربی، اینکه جمهوری اسلامی بخواهد در ازایِ برطرف تحریم ها، از تنش بر سر مسئلۀ هسته ای خود بکاهد، اما در سایر زمینه ها به تنش ادامه دهد و یا بر آن بیفزاید، پذیرفتنی نیست.
از نگاه طرف غربی، مجموعۀ اینگونه تنش ها و اختلافات باید در چارچوب تازه ای که مورد اجماعی جهانی باشد، مورد مذاکره و توافق قرار گیرد.
با این حساب، بعضی از نگرانی ها در محافل اصولگرا نسبت به شکست ترامپ در انتخابات اخیر آمریکا معنای واضح تری پیدا می نماید. در حقیقت، نه گفتن به ترامپ در سطح جهانی با همدلی هایی روبرو بود، اما بایدن و شرکای اروپایی اش در پی دستیابی به اجماعند و نه گفتن به اجماعی بین المللی نسبت به نه گفتن به یک کشور واحد، همواره فشار ها و هزینه های سنگین تری در پی دارد.
منبع: فرارو